خدایا، خسته و وامانده ام، دیگر رمقی ندارم، صبر و حوصله ام پایان یافته، زندگی در نظرم سخت و ملامت بار است. می خواهم از همه فرار کنم، می خواهم به کنج عزلت بگریزم. اوه دلم گرفت، در زیر بار فشار خرد شده ام.
خدایا، به سوی تو می آیم و از تو کمک می خواهم. جز تو دادرسی و پناهگاهی ندارم. بگذار فقط تو بدانی، فقط تو از ضمیر من آگاه باشی اشک دیدگان خود را به تو تسلیم می کنم.
خدایا، کمکم کن، ماه هاست که کمتر به سوی تو آمده ام، بیش تر اوقاتم برای دیگران شده است.
خدایا، عفوم کن. از علم و دانش و کار و کوشش از دنیا و مافیها، از همه دوستان، از معلم و مدرسه، از زمین و آسمان خسته و سیر شده ام.
خدایا، خوش دارم مدتی در گوشه ی خلوتی فقط با تو بگذرانم، فقط اشک بریزم، فقط ناله کنم و فشارها و عقده های درونی خود را خالی کنم.
( نیایش های شهید دکتر مصطفی چمران د رآمریکا)
اینجور حرف زدن با خدا خیلی قشنگه قلب آدمو خیلی خیلی آروم میکنه، حس میکنی خدا کنارته و دار ی باهاش حرف میزنی. هیچوقت لذتی رو که توی حرف زدن صمیمانه با خدا هست نمیشه جایه دیگه ای بدست آورد
نظرات شما عزیزان:
[ شنبه 20 آبان 1391برچسب:مناجات شهید چمران,شهید چمران,شهید, شهیدان,محمد رضا ماهانی,
] [ 13:7 ] [ محمد رضا بنازاده ][